English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (8567 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
claimant agency U اداره کارپردازی
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
claimant U مشتکی
claimant U دادخواه
claimant U محتال
claimant U شاکی
claimant U مدعی
claimant U مطالبه کننده
claimant U شخص ادعاکننده
claimant U طلب کننده مدعی
claimant stock U انبار امانی
claimant stock U ذخایر امانی
rightful claimant U مدعی محق
claimant [arbitration proceedings] U مدعی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U شاکی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U خواهان [قانون]
the burden of proof rests of claimant U بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with claimant U البینه علی المدعی
using agency U یکان استفاده کننده
using agency U مقام استفاده کننده
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
agency U اژانس شعبه
agency U واسطه
agency U قسمت
agency U وساطت
agency U گماشتگی ماموریت
agency U عامل
agency U پیشکاری دفترنمایندگی
agency U کارگزاری
agency U نماینده
agency U وکالت
agency U عاملیت
agency U دایره
agency U نمایندگی
agency U کارگزار دلال
translation agency U موسسه ترجمه
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
financial agency U اداره دارایی
translation agency U دارالترجمه
employment agency U آژانسکاریابی
travel agency U آژانس مسافرتی
news agency U بنگاه خبرگزاری
news agency U آژانس خبری
translation agency U دفتر ترجمه
travel agency U اژانس مسافری
travel agency U اژانس مسافرتی
agency of communications U شعبه ارتباطات
agency of communications U منبع ارتباط
executing agency U مقام اجرا کننده
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
executing agency U شعبه اجرایی
financial agency U اداره مالیه
forwarding agency U نمایندگی حمل و نقل
free agency U فاعل مختاری
advertising agency آژانس تبلیغاتی
operating agency U شعبه عامل
operating agency U قسمت اجرایی
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
Recent search history Forum search
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
0topically
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com